اطلاعیه
بسته ویژه راهیان نور
کیف ویژه راهیان نور ( طرح لباس خاکی)

جديدترين محصولات
منو اصلي
خبرنامه
جهت عضويت درسيستم اطلاع رساني سايت ايميل خود را وارد كنيد.
پس از ارسال، ایمیلی براي شما فرستاده می شود ، که شما باید روی لینکی که در ایمیل هست کلیک کنید تا عضویت شما تایید گردد .
خاكريز

رفته بودیم جنازه شهدا را بکشیم عقب. از موانع که گذشتیم رسیدیم به اولین شهید.

حاج مهدی گفت : «این رو ول کنید، بریم جلوتر.»

 چند تا از شهدا را برگرداندیم عقب که دشمن متوجه شد و شروع کرد به تیراندازی.

 مجبور شدیم برگردیم عقب.

 بعدا فهمیدیم آن جنازه اول برادر حاج مهدی بوده.

توصيه مي شود ...

نیمه پنهان ماه 5- زین الدین به روایت همسر نیمه پنهان ماه 5- زین الدین به روایت همسر


۱ جلد كتاب
۱۶,۰۰۰ ريال
پديد آورنده : بابک واعظی
انتشارات : روايت فتح
كارگردان : محمد علي فارسي
[ بازديد : ۶۶۱۱ بار ]

هنوز سال های اول جنگ بود. آدم هایی که آمده بودند هیچ کدام تا به حال یک جنگ درست و حسابی ندیده بودند. همین بچه های معمولی کوچه و خیابان های دور شهر و نزدیک بودند که همه ی چیزی که داشتند را سر دست گرفته بودند و به جبهه آمده بودند. فرمان ده خیلی زود فهمید که یکی از این جوان های تازه وارد خیلی بیشتر از یک نیوری معمولی می تواند به کار بیاید. جسور، باهوش، تیزبین و چه کاری برای چنین آدمی بهتر از شناسایی، مهدی زین الدین و یک موتور و دوربین و یک دشت پهن. و حالا هم که مرد در انتهای راهی بود که با شناسایی شروع شده بود، مثل همه ی بچه های شناسایی، دوربین از دستش نمی افتاد.

زندگی با مهدی برای او یک خواب بود، خوابی کوتاه و شیرین در بعداز ظهر بلنند تابستان جنگ. فقط خاطره هایش، آن چیز هایی که آدم بعدا یادش می افتند و حسرتش را می خورند باقی مانده بود. شاید هم همه ی این مدت خواب او را می دیده. از آن خواب هایی که وقتی آدم می بیند توی خواب هم می خندد. خوابی غیر منتظره. خواب زندگی با یک فرشته.

امتياز :